وبلاگ :
زائران در بند
يادداشت :
6 سال زندان محكوميت زائران امام حسين(ع)
نظرات :
0
خصوصي ،
1
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
عليرضا اکبري ارضتي
بسم الله الرحمن الرحيم
با عرض سلام و احترام خدمت رييس جمهور محبوب ايران
من از ارادتمندان شما هستم که مدت 7 ماه در بدترين زندان عراق ( مکافحه الکبري لجرائم العظمي ) واقع در شهر کوت محبوس بودم
اين بنده حقير به نمايندگي از 360 زائر مظلوم ايراني صداي مظلوميت برادران عزيزم را به سمع شما مي رسانم
برادران مومني که از ابتدايي ترين امکانات معاش محروم هستند و در سياهچالهاي عراق اشغالي در حالي روزگار سپري مي کنند که سيل کمک هاي انساندوستانه ما
کشور عراق و نمک نشناسان کوفه را بي نياز کرده.
ما را با يک عده دزد و آدم کش حرفه اي در مکان بسيار کثيفي محبوس کردند که همسايه انواع مختلف حشرات و مار و عقرب هستيم
بيماريهاي پوستي و ريوي دمار از بچه ها در آورده و همينقدر بگويم که در زندانهاي عراق کسي نيست که به بيماري گال مبتلا نباشد
آب اندکي که در اختيار زندانيان مي باشد بسيار گل آلود بوده و اين امر باعث ايجاد بيماري سنگ کليه در تعدادي از ما شده افرادي که از درد به خود مي پيچند
ولي راهي براي درمانشان نداريم
اگر بفهمند که کسي از دوستانمان مقلد حضرت آقاي خامنه اي هست و يا حتي عضو عادي بسيج مي باشد ساعتي نمي گذرد که به دژخيمان آمريکايي اطلاع داده شده و آنها او را باخود مي برند
صداي شکنجه و داد و فرياد مجروحان که از طبقاط پايينتر به گوش مي رسد روحيه اي براي بچه ها نگذاشته
البته چند بار از طرف سفارت ايران به ديدن ما آمدند ولي هيچ فايده اي نداشت و هر روز وضع بدتر مي شود .
من نمي دانم که درد برادران اسيرم را چگونه بازگو کنم ولي يکي از بچه ها نامه اي به امام حسين ( ع ) نوشته و حالا که توفيق زيارت مولا نصيب ما نشد
اين نامه را براي شما تايپ کرده و مي فرستم .
اميدوارم که خدا همواره پشتيبان شما باشد.
عليرضا اکبري ( پيام محمدي )
بسم رب الشهدا و الصديقين
آقا جون يا امام حسين فدات شم فداي پهلوي شکسته مادرت فداي سر شکافته پدرت
فداي خورشيد سرت که بر بالاي نيزه قرآن مي خواند .
مولاي من از کجا بنويسم و چطور سر ناله را باز کنم اينقدر که مولا ميدانم که ديگر جز در گاه و بارگاه شما اميدي نمانده
و جز به عنايت شما گره گشايي نيست .
مولا ميدانم که آنچه که اين غلام سياه شما کشيده و چشيده ذره اي نيست در مقابل درياي صبري که چون تو عزيزي نوشيده
ولي چه کنم من ضعيفم ، دلم پره
از اين همه ظلم از اينهمه نامرديهاي کوفيانه
داره دلم مي ترکه از دست اين قوم يزيد
خيلي وقته که آب رو به روي بچه ها بستن . هر روز چند بطري به ما آب ميدند
شايد اگه بعد از دو هفته يک حمام 5 دقيقه اي بذارن بريم از خوشحالي پر در بياريم .
وقتي مي خوان بچه هارو اين ور و اونور ببرن مثل گوسفند پشت گردنشان رو مي گيرند و غريبانه به جلو هل مي دهند .
نمي دانم چه عقده اي از ما دارند .
اينجا خيلي تاريکه يک دخمه چند ده متري هست با 120 نفر آدم .
براي خوابيدن بايد نوبتي عده اي بشينند و يا وايستند تا بقيه بتونند بخوابند
توي روز که بيشتر وقتها برق مي ره بايد شمع روشن کنيم و همه از شدت گرما به حال اغما و مرگ مي افتند .
بعضي وقتها به کوچکترين بهانه اي به داخل اتاق مي ريزند و با لوله و باتوم به قصد کشت بچه ها رو مي زنند
مولا نه اينکه بخوام بگم از اينکه برا شما کتک مي خورم ناراحتم نه
نه به خدا
ولي اگه اينا رو به شما نگم ديگه به کي بگم
به خدا بين ما بچه 12 ساله و پير مرد 80 ساله هم هست
مولا تو که مي دوني
من هم ميدونم که خيلي با اصحاب شما فاصله داريم
نمي دونم ديگه چکار کنم وقتي اينجا کورشدن دوستم رو زير کتک ديدم وقتي ديدم که گوش رفيقم کر شده
وقتي سه تا آدم سالم رو ديدم که جلو چشام ديوونه شدند و ديگه نمي تونند حتي غذا توي دهن خودشون بذارن
دلم مي خواد که منفجر بشه
مولا من معذرت مي خوام اگه يه وقتي تو اين هاگيرو واگير يه چيزايي گفتم
غلام گستاخ خودتون رو ببخشين به خدا منظوري ندارم
به خدا هنوز هم نوکرتونم
مولا به داد ما فقيرا برس
خانوادههاي ما بعد از خدا غير شما کسي رو ندارند. خيلي ها مستاجرند و نان آور خانه
بعضي وقتها خبرهاي خيلي بدي از ايران به ما مي رسه .
يه وقتي پسر آقا ... نوشت که : بابا مامان سکته کرد و مرد ديگه پولي نداريم صاحب خونه حکم تخليه گرفته
وقتي خوندم مي خواست سقف رو سرم خراب بشه
آقا جون تو خودت شاهدي که جز به عشق تو پا به اين سرزمين خونين و بلاخيز نگذاشتيم .
تو رو به خون پاک عزيزانت به داد ما برس
مولا به عشق علمدار تو بود که اومديم
با اينکه نه ايران به ما اجازه داد و نه عراق ولي ما اومديم
خواستيم بگيم که برات جون مي ديم
بگيم که خودمون رو به کربلات مي رسونيم
نه با بهترين امکانات و خوشمزه ترين غذاها
که با پاي پياده از روي ميدون مين ، زير رگبار گلوله
مولا به آقا امام زمان بگو ديگه بياد ديگه ، ديگه بياد ديگه ، ديگه بياد ديگه
آقاجون به داد زائرات برس
به داد ما برس
به داد ما برس
به داد ما برس